آن فرمود، ملك گفت أين قدر هست كه مخالفان با شما موافقند در عدد فرائض مذكوره و موافقت شما نميكنند در عدد أئمه. شيخ گفت مخالفت مخالفان ابطال قول ما در بيان عدد أئمة نميكند همچنانكه مخالفت يهود ونصارى ومجوس وملاحده ابطال اسلام ومعجزات حضرت رسول صلى الله عليه وآله نميكند واگر خبري بمجرد مخالفت مخالفان باطل شدى بايستي كه بهيچ خبر علم حاصل نشدى زيرا كه هيچ خبر نيست كه در أو خلاف واختلاف نميباشد.
ملك أين سخن را نيز پسنديده از خدمت شيخ پرسيد كه آيا امام صاحب الامر در كدام زمان ظهورخواهد كرد شيخ در جواب گفت كه خداى تعالى حضرت امام را بسبب حكمتي ومصلحتي از نظر مردم غايب ساخته پس بايد كه وقت ظهور أو را غير خداى تعالى نداند همچنانكه در حديث نيز واقع است كه (مثل القائم من ولدي مثل الساعة) وخداى تعالى در مقام ابهام حال ساعة فرموده كه: (يسئلونك عن الساعة أيان مرسيها قل إنما علمها عند ربي لا يجليها لوقتها إلا هو ثقلت في السماوات والأرض لا تأتيكم إلا بغتة). ملك گفت چگونه تواند بود كه آدمي در أين قدر روزگار زنده بماند؟ شيخ گفت أين محل تعجب نيست مگر ملك نشنيده خبر جماعتي را كه معمر بوده اند ملك گفت شنيده أم أما صحت آنها بر من ظاهر نيست گفت خداى تعالى در كتاب خودخبر داده كه حضرت نوح درميان قوم خود هزار سال الا پنجاه سال زندگانى كرده ملك گفت أين خبر صحيح است اما درزمان ما احتمال چنين عمر دراز نميباشد شيخ گفت هر چيزى راكه خداى تعالى وپيغمبر أو احتمال داده اند محتمل است وحضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله گفته كه (يكون في أمتي كل ما يكون في الأمم السابقة حذو النعل بالنعل والقذة بالقذة) وچون زمان احتمال عمردراز داشته باشد وجريان سنت الهي بتحقق عمرهاى دراز دراين أمت واجب باشد مناسب آنست كه حصول آن در أشهر أجناس ادمى باشد وهيچ جنسي مشهورتر از جنس صاحب الزمان نيست پس تواند بود سنت عمر دراز در أو جارى شده باشد، ملك گفت شما ميگوئيد كه حضرت امام دوازدهم غائب وپنهان است وحال آنكه احتياج بنصب امام جهت أقامت احكام واعزاز دين وانصاف مظلوم است وهر گاه أو غائب وپنهان باشد احتياج باو نميماند؟ شيخ گفت احتياج بوجود امام جهت