س 41 - آيا صلح نمودن جنس ربوى به بيشتر از همان جنس صحيح است يا اين كه مانند بيع ربوى صحيح نيست.
ج - جريان ربا و عدم صحت صلح ربوى خالى از قوت نيست.
س 42 - زيد ملكى را به عمرو صلح نموده و در ضمن عقد خارج لازم شرط كرده به هر نحو كه صلاح بداند اقدام در حبس آن ملك نمايد به مدت سى و پنج سال كه از منافع آن استيجار صوم وصلوة و تلاوت قرآن براى خود مصالح و والدين او نمايد و بعد از مدت مذكور وقف جهت استيجار صوم وصلوة به نيابت برادران زيد، و عمرو هم ملك را به ديگرى صلح نموده به همان شرط، چون اطمينان بحيات خود نداشته و آن شخص ثالث هم وفا به شرط نموده وملك را بنحو مذكور حبس كرده فعلا كه مدت حبس منقضى شده و آن شخص حسب الشرط بايد وقف نمايد كه هميشه از منافع آن استيجار صوم وصلوة براى برداران زيد بشود و برادران زيد هنوز در قيد حيات هستند تكليف شخص ثالث نسبت به ملك مزبور چيست؟
ج - در فرض سؤال ظاهر آنست كه مصالح له بايد ملك مذكور را براى استيجار نماز به نيابت برادران زيد حبس نمايد ولى چون فعلا خودشان در قيد حيات هستند منافع آن بايد نگهدارى شود و بعد از موت آنها به مصرف برسد و به مقدارى كه احتمال مىرود نماز از آنها فوت شده باشد براى آنها نماز استيجار نمايد و بعد ملك مال خود مصالح له است ومع ذلك اگر عين عبارت صلح نامه ديده شود شايد نحو ديگر از آن استظهار شود.
س 43 - برادر اينجانب كه مردى بىسواد و بدون اولاد بود. فوت نموده، يك برادر و سه خواهر صلبى و بطنى دارد كه دو تا از خواهران، شوهرشان از دنيا رفته وفوق العاده تهيدست و بى بضاعت هستند و اغلب، اقوام و ديگران به آنها كمك كرده امرار معاش مىنمايند و از طرف ديگر يكى از خواهرها پسر ناقص العقل مادر زادى در حدود سى ساله دارد و سرپرستى آن هم به عهده مادرش مىباشد، پس از فوت اخوى، همسرش به اتفاق خواهرزادهاش، وصيت نامهاى از اخوى در آوردند كه تقريبا از هشت سال و نيم قبل حكايت مىكند و آن هم بطور مخفيانه در يكى از دهات اطراف محل سكونتش به امضا دو نفر از شهود غير محلى رسيده و در وصيت نامه مذكوره زوجهاش را وصى خود قرار داده و تمامى ما يملك