به امام صادق عرض كردم هر زمان براى من ممكن نيست شما را ببينم و از طرفى چه بسا شخصى از شيعيان مىآيد و مطالبى را از من مىپرسد و من پاسخ همه مسائل او را نمىدانم (وظيفه من چيست؟) فرمود چرا مراجعه بمحمد بن مسلم نمىكنى؟ هر چه ندانستى از او بپرس كه او از پدرم (امام باقر عليه السلام) مسائل را فرا گرفته و در نزد آن حضرت آبرومند و محترم بود.
نيز على بن مسيب همدانى مىگويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: (شقتي بعيدة ولست أصل اليك في كل وقت فعمن آخذ معالم ديني؟ قال من زكريا ابن آدم القمي المأمون على الدين والدنيا قال علي بن المسيب: فلما انصرفت قدمنا على زكريا أبن آدم فسألته عما احتجت إليه) (1).
من در ناحيهاى دور دست به سر مىبرم و در هر زمانى دسترسى به شما ندارم پس از چه كسى برنامههاى دينيم را فرا بگيرم؟ فرمود: از زكريا بن آدم قمى كه محل اعتماد بر امر دين و دنيا است، (در اينجا به زكريا بن آدم ارجاع مىدهند و اين گونه او را تقدير مىفرمايند، و از اينرو در پايان روايت دارد كه) على بن مسيب گفته هنگامى كه به شهر خود باز گشتم هر مطلبى را كه مورد نياز بود از زكريا ابن آدم پرسش مىكردم.
و هم چنين عبد العزيز بن المهتدى مىگويد: (سألت الرضا عليه السلام فقلت انى لا ألقاك في كل وقت فعمن آخذ معالم ديني؟ فقال: خذ عن يونس بن عبد الرحمن) (2).
از امام هشتم پرسيدم: در هر زمانى ملاقات با شما برايم ميسر نيست پس معالم دينم را از چه كسى فرا بگيرم؟ فرمود: از يونس بن عبد الرحمن.
و گاهى بعضى از اصحاب خود را رسما امر مىكردند كه براى مردم فتوى بدهند چنانچه امام باقر عليه السلام به ابان فرمود: (أجلس في مسجد المدينه وافت الناس فأني أحب أن يرى في شيعتي مثلك) (3).
در مسجد مدينه بنشين و فتوى بده زيرا دوست دارم كه همانند تو در شيعيانم ديده شود.