باشد ازدواج با فاسق مانعى ندارد و طلاق واجب نيست.
س: هر گاه زنى را يك ساله متعه كرده پس از شش ماه مىخواهد او را به عقد دائم در آورد وظيفه چيست؟
ج: بايد بقيه مدت را ببخشد و سپس عقد كند چون المزوج لا يزوج و اما نسبت به مهر متعه اگر قبل از دخول مدت را بخشيد مهر نصف مىشود و بعد از دخول تمام مهر را مىدهد و تقسيط بر مدت نمىشود و مثل اجاره نيست.
س: زنى به مردى مىگويد و با هم قرار مىگذراند يك ساله متعه شود و پس از يك سال او را دائمى عقد كند براى خود و مرد او را را سه ساله متعه مىكند و به زن نمىگويد پس از سه سال مىگويد حالا متعه تمام شد از حالا دائمى عقد مىكنيم حكم اين ازدواج والحاق را بيان فرمائيد؟
ج: در مدت يك سال زوجيت منعقد شده و نسبت به دو سال بعد فضولى و محتاج به اجازه است و اگر اجازه داد كشف مىكند صحت را بنابر اقوى كه كشف حكمى است و ولد ملحق مىشود.
س: دختر باكره و زوجه مىتواند قبل از اخد مهر از دخول امتناع كند، آيا استحقاق نفقه دارد يا ناشزه است؟
ج: امتناء از تمكين به حق باعث نشوز نمىشود.
س: زنى كه شوهرش، به اتفاق نظر دكترها عقيم است، با مرد اجنبى رابطه نامشروع داشته و حمل برداشته، اينك زانى منكر ولد است، آيا به قاعده (الولد للفراش) ولد ملحق به زوج است؟
ج: قاعده فراش در صورت شك است، پس اگر از گفته دكترها اطمينان و علم حاصل شود، ملحق به او نيست، و اگر احتمال الحاق باشد، ملحق مىشود.
س: زنى در ضمن عقد نكاح شرط مىكند كه شوهر هيچ گونه استمتاعى از او نبرد، آيا اين شرط خلاف مقتضاى عقد است يا صحيح و نافذ است؟
ج: اگر به نحو شرط نتيجه باشد به اين معنى كه اصلا استمتاع جايز نباشد خلاف كتاب و سنت است و باطل، و اگر شرط فعل باشد كه شوهر عمل نكند و حق