يك روز طى دو فقره سند، هر يك سه دانگ مشاع خود را به قيمت مساوى به ديگرى مىفروشند به نحوى كه حصه هر يك به حال قبل از انجام معامله بر مىگردد، ليكن ضمن معامله به منظور تضييع حقوق ورثه و محروم كردن آنها از ارث، شرط خيار مادام العمر را براى هر فروشنده نسبت به سهم سه دانگ خود را كه فروخته، قرار مىدهد، و ابتدا زوج فوت كرده و زوجه به اخذ به خيار كه مدت آن مادام الحيوة زوجه بوده نسبت به سه دانگ خود كه فروخته معامله را فسخ كرده و مالك شش دانگ خانه شده و ورثه را از ارث سه دانگ محروم نموده، با توجه به اين كه معاملات مذكور هيچ منفعت عقلائى نداشته و تأثيرى در وضعيت مالكيت طرفين نداشته، آيا اين معاملات صحيح است، خصوصا با توجه به اين كه قصد انشاء و جد متمشى نمىشود، چون عقلائى نيست و لغو است؟
ج: معامله مفروض سؤال صحيح است و قصد انشاء متمشى مىشود، چون غرض عقلائى دارد كه آن، محروم شدن ورثه است از عين خانه، گرچه ثمن را پس از فسخ بايد به ورثه بدهد، و اگر شرط خيار فسخ بلسانه و شخصه باشد به ورثه زوج حق خيار به ارث نمىرسد و اگر نه خيار به ارث مىرسد، ولى چون مدت مادام الحيوة مشكوك و مجهول است، شرط فاسد است و فساد شرط در اينجا سرايت مىكند و عقد را باطل مىكند، هر چند شرط فاسد و مفسد نباشد.
س: در قولنامهاى كه به امضا طرفين رسيده، يكى از شرائط آن است كه هر يك از طرفين بخواهد معامله را فسخ كند، بايد پنجاه هزار تومان به ديگرى مجانا بپردازد، آيا از عبارت فوق جعل خيار شرط فهميده مىشود؟
ج: بعيد نيست استفاده خيار شرط از عبارت فوق، ولى چون مدت مجهول است شرط باطل است و شرط فاسد گر چه مفسد نيست ولى اگر فساد از ناحيه جهل شرط باشد، جهالت به عقد سرايت مىكند و موجب بطلان آن مىشود.
س: در تحقق معاطات، اقباض كل مثمن يا بعض آن با كل ثمن لازم است، يا اقباض بعض ثمن هم معاطات محقق مىشود؟