يا به جاى حرفى حرف ديگر بگويد مثلا به جاى (ض) (ظ) بگويد يا جايى كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود، زير و زبر بدهد، يا تشديد را نگويد نماز او باطل است.
مسأله 993 - اگر انسان كلمهاى را صحيح بداند و در نماز همان طور بخواند و بعد بفهمد غلط خوانده بايد دوباره نماز را بخواند و يا اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 994 - اگر زير و زبر كلمهاى را نداند بايد ياد بگيرد ولى اگر كلمهاى را كه وقف كردن آخر آن جايز است هميشه وقف كند ياد گرفتن زير وزبر آن لازم نيست و نيز اگر نداند مثلا كلمهاى به (س) است يا به (ص) بايد ياد بگيرد و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند، مثل آن كه در (اهدنا الصراط المستقيم)، مستقيم را يك مرتبه با سين و يك مرتبه با صاد بخواند نمازش باطل است.
مسأله 995 - اگر در كلمهاى واو باشد و حرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه (ء) باشد مثل كلمه سوء بايد آن واو را مد بدهد يعنى آن را بكشد و هم چنين اگر در كلمهاى الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد مثل جاء بايد الف آن را بكشد و نيز اگر در كلمهاى (ى) باشد و حرف پيش از (ى) در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از (ى) در آن كلمه همزه باشد مثل (جىء) بايد (ى) را با مد بخواند و اگر بعد از اين واو و الف و (ى) به جاى همزه (ء) حرفى باشد كه ساكن است يعنى زير و زبر و پيش ندارد باز هم بايد اين سه حرف را با مد بخواند، مثلا در (ولا الضالين) كه بعد از الف حرف لام ساكن است، بايد الف آن را با مد بخواند.
مسأله 996 - احتياط مستحب آن است كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد و معنى وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمهاى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد، مثلا بگويد (الرحمن الرحيم) و ميم الرحيم را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد (مالك يوم الدين)، و معنى