ج - در فرض مسأله اگر از آخر محلى كه مبدأ حركت او است تا به مقصد، به مقدار مسافت باشد ولو بنحو تلفيق و بين محلات فاصلهاى باشد، اگر چه به مقدار حد ترخص و طورى باشد كه عرفا رفتن از اين محل به محل ديگر را مسافرت گويند نماز را قصر كند و اگر صدق مسافر، بر او مشكوك است يا اين كه بين محلات فاصله نيست احتياطا جمع نمايد.
س 77 - در شمال غربى تهران، در حدود سه كيلومترى بالاتر از بناهاى اصلى شهر، ساختمانهائى مجزى از شهر احداث گرديده كه اسما جزء تهران، محسوب مىگردد بنابر اين حد ترخص از آخرين نقطهاى كه اين ساختمان ها ديده مىشود محسوب مىگردد و يا اين كه بايستى اين ساختمان ها مجزى گردد؟.
ج - اگر در نظر عرف، تهران محسوب است حد ترخص، جائى است كه آن ساختمان ها ديده نشود و اگر در نظر مردم، تهران محسوب نيست نظير شهر رى، بايد مجزى شود.
س 78 - طى كردن مسافت (8 فرسخ) يا مسافت ملفق به شرط اين كه رفتن (4 فرسخ) يا بيشتر باشد در شهر تهران موجب شكسته شدن نماز مىباشد يا خير؟.
ج - اگر از محل خود قصد رفتن به محل ديگرى در تهران نمايد كه فاصله بين دو محل چهار فرسخ يا زيادتر باشد و قصد اقامت ده روز در مقصد نداشته باشد احتياط واجب جمع بين قصر و اتمام در نماز و گرفتن روزه و قضاى آنست.
س 79 - به فتواى حضرتعالى تهران از بلاد كبيره است يا نه؟ و در صورتى كه از بلاد كبيره باشد حد ترخص آن را از كجا بايد حساب كنيم؟.
ج - ظاهرا تهران از بلاد كبيره است ولى احتياط واجب جمع بين قصر و اتمام در بين حد ترخص محله و بلد است.
س 80 - يكى از شرائط قصر آنست كه مسافر به حد ترخص برسد اكنون شهرى مانند تهران كه از شمال به جنوبش يعنى از دربند شميران تا حضرت عبد العظيم در حدود چهل كيلو متر يعنى قريب به هفت فرسنگ ساختمان متصل است و همچنين از مشرق به مغرب آن در حدود سى كيلومتر ساختمان متصل مىباشد. در قديم، بين تهران و حضرت عبد العظيم و شميرانات و نارمك و تهران