1 - فرد مقلد حيات مقلد اعلم را حتى در صغر سن و عدم تمييز درك نكرده است و مى خواهد ابتداء به تقليد نمايد. در اين صورت اگر افضليت و برترى مرجع ميت (در تمامى مسائل و يا اكثر آنها) بر مرجع اعلم حى ثابت و محقق باشد، در عمل به وظايف دينى، احوط لازم بلكه اقوى جمع بين فتاوى مرجع اعلم ميت و مرجع اعلم حى مى باشد.
2 - در تقليد ابتدائى، در صورتى كه اعلميت و افضليت مرجع ميت نسبت به مجتهد اعلم حى معلوم نباشد بدون اشكال مى توان از مرجع اعلم حى تقليد نمود.
3 - اگر مقلد در صغر سن و عدم تمييز، حيات مقلد اعلم را درك كرده باشد و اعلميت مجتهد ميت بر مجتهد اعلم حى محرز باشد، در مسائل وضعى از قبيل ارث و خمس و امثال آنها كه در زمان صغر سن فتاوى مرجع ميت در مورد او صدق مى كرده است بايد بر تقليد خود باقى باشد هر چند در باقى مسائل بايد مانند تقليد ابتدائى عمل كند و احوط جمع بين رأيين است.
4 - اگر حيات مقلد اعلم را در حال تمييز درك كرده باشد و اعلميت مجتهد ميت نسبت به احياء مسلم باشد، بايد در مستحبات بر تقليد خود از مجتهد اعلم ميت باقى باشد و اضافه بر آن، با توجه به قبول شرعيت عبادات صبى در مطلق مسائل:، مىتواند و بلكه بايد بر تقليد خود از مجتهد اعلم ميت باقى باشد، (لازم به توضيح است كه با توجه به نظريه عده اى از بزرگان نظير شيخ اعظم انصارى (قده) تقليد ابتدائى از ميت اعلم در مستحبات جائز است).
5 - اگر مقلد در حال بلوغ، حيات مقلد اعلم را درك كرده باشد ولى عصيانا و يا از روى فراموشى از وى تقليد ننموده است بقاء بر تقليد از وى در مسائلى كه محل ابتلاء بوده جائز است و در صورتى كه اعمليت مجتهد ميت نسبت به مجتهد اعلم حى محرز باشد در مسائلى كه در زمان حيات مجتهد