مسأله 2512 - اگر مردى كه غائب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، اگر چه اطلاع او از روى عادت حيض زن، يا نشانههاى ديگرى باشد كه در شرع معين شده، بايد تا مدتى كه معمولا زنان از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند.
مسأله 2513 - اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود و هم چنين اگر در حال حيض يا نفاس با او نزديكى كند نمىتواند در پاكى بعد از آن حيض يا نفاس او را طلاق دهد اگر چه در آن پاكى با او نزديكى نكرده باشد ولى زنى را كه نه سالش تمام نشده، يا آبستن است، يا اين كه يائسه شده، اگر بعد از نزديكى طلاق دهند اشكال ندارد.
مسأله 2514 - اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و در همان پاكى طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده بنابر احتياط مستحب دوباره او را طلاق دهد.
مسأله 2515 - اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و مسافرت نمايد چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد، بايد بقدرى كه زن معمولا بعد از آن پاكى خون مىبيند و دو باره پاك مىشود، صبر كند.
مسأله 2516 - اگر مرد بخواهد زن خود را كه بواسطه مرضى حيض نمىبيند طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از جماع با او خود دارى نمايد و بعد او را طلاق دهد.
مسأله 2517 - طلاق بايد به صيغه عربى صحيح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد، بايد بگويد: زوجتى فاطمة طالق يعنى: زن من فاطمه