باشد و در روايت وارد شده كه شخصى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد من مقدارى از مردى طلبكارم و او ميخواهد خانهاش را بفروشد و طلب مرا بدهد حضرت صادق عليه السلام سه مرتبه فرمود (اعيذك بالله ان تخرجه من ظل رأسه).
(دين مستغرق تركه) س 236 - اگر دين مستغرق شد آيا براى وراث صغير و يا كبير چيزى منظور مىگردد يا خير.
ج - براى ورثه در فرض مسأله لازم نيست چيزى از تركه منظور شود.
س 237 - اگر كسى از سيدى طلب داشته باشد و سيد مديون فوت كند ودين هم نسبت به تركه مستغرق است آيا در اين صورت مىتوان طلب را بابت خمس با بچههاى مديون حساب كرد يا خير.
ج - دائن از تر كه حق دارد دين خود را استيفا نمايد و اگر وراث سيد و فقير هستند به آنها بابت خمس رد كند.
(مسائل متفرقه دين) س 238 - زيدى از عمرو طلبى دارد و مدركى هم از او دارد مثلا سى تومان به موعد يك ماه فعلا مىخواهد اين مدرك را بفروشد به مبلغ 29 تومان نقدا آيا جايز است يا خير و بر فرض عدم جواز آيا مىشود فعلا سى تومان را زيد دائن بايع حواله كند كه مشترى از عمرو مديون رأس موعد بگيرد و آن يك تومان را كه از سى تومان كسر مىگذارد براى حق الجعاله مشترى كه وجه را رأس موعد از عمرو وصول مىكند قرار دهد.
ج - فروش ما فى الذمه مديون به نقد كمتر اشكال ندارد مگر آن كه ما فى الذمه مكيل يا موزون باشد و به مثل خودش بفروشند به كمتر كه ربا و حرام است مثل نقره به نقره يا گندم به گندم مثلا ونحوه ثانى كه زيادى را بعنوان جعاله بردارند اشكال ندارد