داده از او بگيرد و نيز در اين صورت هر غاصبى كه مالك بدل مال را از او گرفته حق دارد به غاصب بعد از خودش رجوع كند و غاصب بعدى هم به بعد از خودش تا منتهى به غاصب اخير شود.
(بعض احكام شيئ مثلى) س 301 - بفرمائيد كه آهن آلات و غير آن از فلزات كه در اين زمان در ساختمان ها به كار مىرود مانند تير آهن ولو له و ورق و نظائر اينها مثلى است يا قيمى.
ج - ظاهر اين است كه همه مذكورات مثلى است بنابر اين در صورت تلف بايد مثل تالف داده شود و در صورت تعذر قيمت آن.
س 302 - هر گاه از جهت شرائط زمانى يا مكانى مثل به كلى از ارزش بيفتد آيا غاصب مىتواند مالك را به گرفتن مثل الزام نمايد يا خير.
ج - در فرض سؤال غاصب حق الزام به قبول مثل ندارد و اگر در زمان يا مكان مذكور مثل را بدهد و مالك راضى نباشد ضمان او بر طرف نمىشود و مالك مىتواند امتناع نمايد و صبر كند تا زمان يا مكان ديگرى كه مثل قيمت دارد و آن وقت مطالبه نمايد يا اين كه صبر نكند و مطالبه قيمت نمايد و در اين صورت هر گاه عين مغصوبه تلف شده باشد بعيد نيست كه قيمت مكان يا زمان تلف ملاحظه شود و اگر باقى است و ارزش ندارد قيمت آخرين زمان يا مكانى كه بعد از آن از قيمت افتاده ملحوظ گردد.
س 303 - در مواردى كه بر غاصب اداء مثل تالف لازم است و مثل هم يافت مىشود لكن قيمت آن پائين آمده آيا مالك مىتواند غاصب را به قيمت روز غصب كه بيشتر بوده و يا تفاوت قيمت ملزم نمايد يا خير.
ج - در فرض سؤال غاصب مىتواند مثل را بدهد و مالك نمىتواند او را به پرداخت قيمت بيشتر يا تفاوت قيمت الزام كند حتى اگر تقصيرا مثل را نداده تا زمانى كه قيمت تنزل نموده اگر چه معصيت كرده ولى باز هم فقط اداء مثل بر او