مىشود مثل سند رسمى مدنى كه عقود و ايقاعات را ثبت مىكند يا مثل نوشته هاى قضائى مانند دادخواست و نوشته هاى محاضر و ثبت اسناد و املاك كشور، و صورتجلسه محاكم، و احكام صادره از آن، مانند مقررات ادارى و قوانين صادره از مجلس و فرمانهاى صادره از مقام رهبرى، و قراردادهاى دولتى.
2 - نوشتار غير رسمى يا عرفى كه توسط افراد نوشته مىشود و اين بر دو قسم است:
الف: نوشته هايى كه معد براى اثبات تصرف قانونى است، مثل بيع و اجاره و اين نوع نوشته را " دليل معد " مىنامند كه افراد بين خود در هنگام عقد براى اثبات معامله و قرارداد در موقع مخاصمه، آن را تنظيم مىكنند.
ب: نوشته هايى كه معد براى اثبات نمىباشد مثل نامه، تلگراف، تلكس، فاكتور و دفاتر تجارى كه هدف افراد در اين نوشتارها اثبات معامله در موقع مخاصمه نمىباشد لذا آن را " دليل غير معد " مىنامند.
در مورد اصطلاح حقوقى سند (نوشته) لازم نيست كه هدف از آن در موقع نوشتن اثبات تصرف قانونى در موقع مخاصمه باشد بنابر اين اگر دو برادر يا دو دوست و رفيق صميمى با هم معامله اى را انجام داده و احتمال هيچ گونه خصومتى را بين خود نمىدهند و در عين حال اقدام به نوشتن سند نمودند پس آن نوشته چون در مقام دعوى يا دفاع، قابل استناد مىباشد اصطلاحا آن را سند مىگويند.
منظور از نوشته در تعريف سند، مطلق خط يا علامتى است كه در روى صفحه نمايان مىشود اعم از آن كه خط نقش بسته از خطوط متداول يا غير متداول باشد و صفحه اى كه بر آن نقش بسته نيز اعم از اين كه كاغذ يا غير كاغذ باشد، مانند