بىخوابى خواب براى تجديد قوائى كه هنگام روز بر اثر فعاليت دماغى و يا جسمى از دست رفته است لازم مىباشد. علاوه بر اين، خواب به عمل تغذيه كمك مىكند.
هرگاه امرى موجب بىخوابى ممتد گردد، آدمى رنجور و ناتوان مىشود.
از آنجا كه بىخوابى فوق العاده، موجب خستگى و ناتوانى بنيه و مغز مىشود بايستى آن را مرض انگاشت و جدا به معالجهاش پرداخت نخستين كارى كه در اين باره بايد بشود اينست كه بايد علت بىخوابى را از ميان برد.
بعضى اوقات سوء هاضمه موجب بىخوابى مىگردد، زيرا سوء هاضمه در فعاليت قلب دخالت كرده از جريان يافتن خون بطور طبيعى جلوگيرى مىكند و كم كم بىخوابى سوء هاضمه را بيشتر مىگرداند و سوء هاضمه كه شدت يافت بىخوابى هم به همان نسبت افزون مىگردد.
در اين صورت بايد بىدرنگ در صدد رفع سوء هاضمه بر آمد. بهترين روش در اين مورد اينست كه مرتب به مقدار لازم غذاى بخوريم و صبح و عصر به ورزش سبك بپردازيم و شب زود بخواب برويم و شام غذاى سبك بخوريم. شام را بايد لا اقل دو ساعت پيش از خوابيدن خورد.
اگر رختخواب راحت و هواى اطاق هم پاك باشد، با كشيدن نفسهاى عميق مىتوان بخواب رفت بعضى اوقات بىخوابى در نتيجه قلت عمل تعرق توليد مىشود. در اين صورت آبتنى با آ ب گرم يا ورزش موجب رفع كسالت مىگردد.
در زمستان موقع خوابيدن، سردى پا ممكن است موجبات ناراحتى را فراهم كند. گردش روزانه در هواى آزاد و شستن پا در آب ولرم شلغم و يا خردل، براى مدت 20 دقيقه قبل از خوابيدن، بالا و پائين دويدن و سپس جوراب پشمى گرم پوشيدن و در رختخواب خوابيدن و يا پا را مالش دادن، اين نوع بىخوابيها را