و هشتم ديه و اگر دو حرف نتواند دو بيست و هشتم، و اگر تمام زبان كسى كه لال باشد ببرند، ثلث ديه را بايد بدهند و اگر مقدارى از زبان لال را ببرند، بايد به نسبت نقص زبان ديه بدهند، يعنى در نصف نصف ثلث و در، ربع ثلث ديه را بدهند. پنجم - تمام دندانهاى كسى را از بين ببرد و ديه هر كدام از دوازده دندان جلوى دهان كه شش عدد بالا و شش عدد پائين مىباشد، پنچاه مثقال شرعى طلا است و هر مثقال شرعى 18 نخود است و اگر يكى از شانزده دندان عقب را كه هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پائين است از بين ببرد بايد بيست و پنج مثقال شرعى طلا بدهند. ششم - هر دو دست كسى را از بند جدا كند و اگر يك دست را از بند جدا كند، بايد نصف ديه كشتن را بدهد. هفتم - ده انگشت كسى را ببرد و ديه هر انگشت، ده يك ديه كشتن است. هشتم - پشت كسى را طورى بشكند كه نتواند بنشيند و ديگر درست نشود. نهم - هر دو پستان زنى را ببرد و اگر يكى از آنها را ببرد بايد نصف ديه كشتن را بدهد. دهم - هر دو پاى كسى را تا مفصل، يا همه ده انگشت پا را ببرد و ديه هر انگشت ده يك ديه كشتن است. يازدهم - تخمهاى مردى را از بين ببرد. دوازدهم - طورى به كسى آسيب برساند كه عقل او از بين برود. سيزدهم - به كسى صدمه اى بزند كه ديگر بوى خوب و بد را نفهمد و اگر به كسى صدمهاى بزند كه منى از او خارج نشود. بنابر احتياط واجب بايد ديه كامله بدهد.
مسأله 2810 - اگر انسان كسى را عمدا و به ناحق بكشد و ولى مقتول عفو كند يا ديه از او بگيرد بايد دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند و يك بنده آزاد نمايد و اگر او را بكشند احتياط واجب لازم آنست كه كبار او ورثه كفاره را به نحوى كه ذكر شد از سهم الارث خود بدهند ولى اگر اشتباها بكشد عاقله يعنى قوم و خويش پدرى قاتل مانند پدر و عمو و برادر بلكه پسران