ج - در فرض مسألة كه طلاق واجد شرائط صحت نبوده طلاق باطل و نكاح زن با مرد ديگر نيز باطل و در عقد زوج اول باقى است و نسبت به اولادى كه در اين مدت پيدا كرده چون زن و مرد جاهل به حكم بودهاند ملحق به آنها است و حكم ولد حلال را دارند و زن مذكوره بر مرد دوم حرام ابدى است يعنى بر فرض اين كه شوهر اول او را طلاق دهد نمىتواند با او ازدواج نمايد و خود كشى حرام است و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.
س 688 - شخصى در حال ناراحتى و عصبانيت بوسيله نامه به يك نفر بنويسد كه زوجه مرا مطلقه نما و او هم فورى زن را طلاق داده و در همان مجلس زن مزبوره را براى شخص ديگر عقد مىكند آيا اين طلاق و اين عقد صحيح است يا نه.
ج - احكام طلاق وعده مفصل است مراجعه كنيد به توضيح المسائل ولى بطور كلى اگر كسى كه وكالت در طلاق مىدهد قصد معنى داشته و از روى لغو و هزل نگفته باشد وكالت صحيح است و بعد از اين كه طلاق با شرائط صحت واقع شد اگر زن مطلقه يائسه يا غير مدخول بها باشد عده ندارد و ازدواج او در همان مجلس طلاق با مرد ديگر مانع ندارد و اگر يائسه و غير مدخول بها نباشد بايد عده نگهدارد و ازدواج او با مرد ديگر در عده باطل است.
س 689 - آيا طلاق زن يائسه در طهرى كه زوج با او در همان طهر مواقعه نموده جايز است يا خير.
ج - بلى جايز است.
س 690 - اگر زن مدرك طلاق داشته باشد (طلاق نامه) ولى شهود مذكوره در طلاق مشكوك العداله و يا مجهول الحال باشند اين طلاق صحيح است يا نه.
ج - با اخبار خود زن از طلاق صحيح تا خلاف آن معلوم نشده محمول بر صحت است.
س 691 - اگر در بلد يا بلادى از جانب حاكم آن بلد چند نفر براى