بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند. ولى اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است، بايد زكات سهم خود را بدهد و در صورتى كه نمو در ملك ورثه باشد بنابر احتياط واجب در صورتى كه انتقال به ورثه بعد از اتمام نمو و قبل از تعلق وجوب زكات باشد.
مسأله 1867 - كسى كه از طرف حاكم شرع مأمور جمع آورى زكات است، موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا مىكنند و بعد از خشك شدن خرما و انگور، مىتواند زكات را مطالبه كند. و اگر مالك ندهد و چيزى كه زكات آن واجب شده، از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1868 - اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور يا زراعت گندم و جو زكات آنها واجب شود، مثلا خرما در ملك او زرد يا سرخ شود، بايد زكات آن را بدهد.
مسأله 1869 - اگر بعد از آن كه زكات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد، زراعت و درخت را بفروشد، بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1870 - اگر انسان گندم يا جو يا خرما يا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكات آن را داده، يا شك كند كه داده يا نه، چيزى بر او واجب نيست. و اگر بداند كه زكات آن را نداده، چنانچه حاكم شرع معامله مقدارى را كه بايد از بابت زكات داده شود، اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است. و حاكم شرع مىتواند مقدار زكات را از خريدار بگيرد، و اگر معامله مقدار زكات را اجازه دهد، معامله صحيح است. و خريدار بايد قيمت آن مقدار را به حاكم شرع بدهد، و در صورتى كه قيمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد، مىتواند از او پس بگيرد.
مسأله 1871 - اگر و زن گندم و جو و خرما و كشمش موقعى كه تر است به 288 من و 45 مثقال كم برسد و بعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.
مسأله 1872 - اگر گندم و جو و خرما را پيش از خشك شدن مصرف كند اگر چه خشك آنها به اندازه نصاب باشد، زكات آنها واجب نيست ولى اگر احتياطا زكات آنها را بدهد خيلى پسنديده است.
مسأله 1873 - خرمائى كه تازه آن را مىخورند و اگر بماند خيلى كم مىشود چنانچه مقدارى باشد كه خشك آن به 288 من و 45 مثقال كم برسد، زكات آن واجب است.
مسأله 1874 - گندم و جو و خرما و كشمشى كه زكات آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد.