نفسى " قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن " قبلت التزويج " زن بودن او را براى خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مىخوانند، به گفتن " زوجت و قبلت " قصدشان اين باشد كه مرد و زنى كه آنان را وكيل كردهاند، زن و شوهر شوند. سوم كسى كه صيغه را مىخواند عاقل باشد، و بنابر احتياط واجب بالغ باشد چه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد ولى اگر نا بالغ مميز با قصد انشاء صيغه عقد را براى ديگرى وكالتا يا فضولتا اجرا كند و او اجازه دهد يا براى خود با اذن يا اجازه ولى عقد كند يا بعد از بلوغ عقد قبل از بلوغ را براى خود قبول كند صحيح مىباشد چهارم اگر وكيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مىخوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد زوجتك احدى بناتى (يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را) و او بگويد قبلت يعنى قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نبوده عقد باطل است. پنجم زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحيح است.
مسأله 2371 - اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معنى آن را عوض كند عقد باطل است.
مسأله 2372 - كسى كه دستور زبان عربى را نمىداند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نمايد مىتواند عقد را بخواند.
مسأله 2373 - اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد كنند و بعدا زن و مرد بگويند به آن عقد راضى هستيم عقد صحيح است.
مسأله 2374 - اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند با آن عقد راضى هستيم عقد صحيح است.
مسأله 2375 - پدر و جد پدرى مىتواند براى فرزند نا بالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگى بالغ شده است و هم چنين اگر ديوانگى بعد از بلوغ بوده ازدواج كنند. و بعد از آن كه آن طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى كه براى او كردهاند مفسدهاى نداشته نمىتواند آن را به هم بزند و اگر مفسدهاى داشته مىتواند آن را به هم بزند.
مسأله 2376 - دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است يعنى مصلحت خود را تشخيص مىدهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بنابر احتياط واجب بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد. و اجازه مادر و برادر لازم نيست.