چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب نكند.
مسأله 1939 - كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد، انسان مىتواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مسأله 1940 - مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مىتواند زكات بگيرد. ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مىتواند زكات بگيرد.
مسأله 1941 - مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته بعد از آن كه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد، در صورتى كه بدون مشقت نتواند بقيه را به صاحب مال يا نائب او برساند بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است.
شرايط كسانى كه مستحق زكاتند مسأله 1942 - كسى كه زكات مىگيرد بايد شيعه دوازده امامى باشد و اگر از راه شرعى شيعه بودن كسى ثابت و به او زكات بدهد، و زكات تلف شود بعد معلوم شود شيعه نبوده لازم نيست دوباره زكات بدهد.
مسأله 1943 - اگر طفل يا ديوانهاى از شيعه فقير باشد، انسان مىتواند به ولى او زكات بدهد، به قصد اين كه آنچه را مىدهد ملك طفل يا ديوانه باشد.
مسأله 1944 - اگر به ولى طفل و ديوانه دسترسى ندارد، مىتواند خودش يا به وسيله يك نفر امين زكات را به مصرف طفل يا ديوانه برساند و بايد موقعى كه زكات به مصرف آنان مىرسد نيت زكات كنند.
مسأله 1945 - به فقير كه گدائى مىكند، مىشود زكات داد، ولى به كسى كه زكات را در معصيت مصرف مىكند نمىشود زكات داد.
مسأله 1946 - به كسى كه معصيت كبيره را آشكارا به جا مىآورد، احتياط واجب آن است كه زكات ندهند.
مسأله 1947 - به كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد، مىشود زكات داد. ولى اگر زن براى خرجى خودش قرض كرده باشد شوهر نمىتواند بدهى او را از زكات بدهد بلكه اگر كس ديگرى هم كه مخارج او