زحمت انبياء عظام و اولياء گرام صلى الله عليهم اجمعين را تضييع مىنمايد، مقاومت كنند، و اظهار تنفر نمايند، و به اين قوانين مخالف اسلام عمل نكنند، و به هر وسيلهاى كه ممكن است هم اكنون دفاع از احكام اسلام كنند تا خداى نخواسته به آتيه سياه و وحشتناكى كه عمال استعمار خذلهم الله تعالى در نظر دارند براى اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند.
(سفته) مسأله 2838 - سفته دو قسم است: اول سفته حقيقى كه شخص بدهكار در مقابل بدهى خود، سفته بدهد، دوم سفته دوستانه كه شخص به ديگرى مىدهد بدون آن كه در مقابلش بدهكارى داشته باشد.
مسأله 2839 - سفته حقيقى را اگر كسى از بدهكار بگيرد كه با ديگرى معامله كند به مبلغى كمتر، بايد به نحوى معامله كند كه ربا لازم نيايد، مثل آن كه اسكناسى كه در ذمه بدهكار طلب دارد، بفروشد به كمتر و پولش را بگيرد و سفته را بدهد كه شخص ثالث از بدهكار تمام بگيرد. اين قسم تنزيل سفته اشكال ندارد.
مسأله 2840 - سفته پول نيست، و معامله به خود آن واقع نمىشود بلكه پول، اسكناس است و معامله به آن واقع مىشود و سفته، برات و قبض است، و چك هاى تضمينى كه در ايران متداول است مثل اسكناس پول است و خريد و فروش آن به زياد و كم مانع ندارد.
مسأله 2841 - كسى كه سفته در دست او است اگر از طرف، پول قرض كند و سفته بدهد كه در موعد، بيشتر از آنچه قرض نموده بگيرد، ربا و حرام است و قرض باطل است.
مسأله 2842 - سفته دوستانه را كه شخص مىدهد به ديگرى كه نزد ثالثى تنزيل كند و شخص ثالث، در موعد مقرر حق رجوع داشته باشد به صاحب سفته كه شخص اول است به چند وجه مىتوان تصحيح نمود: اول آن كه اين امر برگشت كند به اين كه شخص اول، وكيل نموده شخص دوم را كه در ذمه او معامله كند با شخص سوم، و بفروشد به عهده او مقدارى اسكناس را كه همان مقدار سفته است به كمتر از آنچه هست، و وكيل باشد شخص دوم پولى را كه گرفته است به قرض بردارد، و شخص اول كه قرض دهنده است در موعدى كه قرار مىدهند، براى مطالبه قرض به شخص دوم رجوع كند، بنابر اين پس از معامله صاحب اول سفته كه بدهكار نبود واقعا، بدهكار مىشود به شخص سوم، و پس از قرض