گفته شده، بيرون كردن او اشكال ندارد، و نيز حرام است زن براى كارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود.
احكام رجوع كردن مسأله 2524 - در طلاق رجعى مرد به دو قسم مىتواند به زن خود رجوع كند: اول حرفى بزند كه معنايش اين باشد كه او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم كارى كند كه از آن بفهمد رجوع كرده است.
مسأله 2525 - براى رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، بلكه اگر بدون اين كه كسى بفهمد، بگويد به زنم رجوع كردم صحيح است.
مسأله 2526 - مردى كه زن خود را طلاق رجعى داد، اگر مالى از او بگيرد و با او صلح كند كه ديگر به او رجوع نكند، حق رجوع از بين نمىرود.
مسأله 2527 - اگر زنى را دو بار طلاق دهد و به او رجوع كند. يا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است، ولى اگر بعد از طلاق سوم به ديگرى شوهر كند، با چهار شرط به شوهر اول حلال مىشود، يعنى مىتواند آن زن را دوباره عقد نمايد: اول آن كه عقد شوهر دوم هميشگى باشد، و اگر مثلا يك ماهه يا يك ساله او را صيغه كند، بعد از آن كه از او جدا شد، شوهر اول نمىتواند او را عقد كند. دوم شوهر دوم بالغ باشد و با او نزديكى و دخول كند. و بنا به احتياط واجب معتبر است انزال نمايد. سوم شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد. چهارم عده طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود.
طلاق خلع مسأله 2528 - طلاق زنى را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او مىبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
مسأله 2529 - اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد پس از آن كه مهر خود را به شوهر بخشيد بدون فاصله شوهر مىگويد: زوجتى فاطمة خالعتها على ما بذلت هى طالق (يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
مسأله 2530 - اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه طلاق را اين طور مىخواند: عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها