آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1323 - اگر به قدرى دور شود كه اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند بشنود. نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1324 - اگر به جائى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مىگويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مىگويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1325 - اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد در محلى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانهها را نبيند و گوش متوسط صداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1326 - اگر بخواهد در محلى نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخص يعنى جائى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند، رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند. و چون در بعضى موارد اشكال پيدا مىكند مانند آن كه در فرض مسأله موقع رفتن نماز ظهر را تمام بخواند و موقع برگشتن همانجا نماز عصر را شكسته بخواند بايد يا آنجا نماز نخواند و در صورت رفتن پيش از علم به رسيدن ترخص نماز را شكسته بخواند و در برگشتن پس از رسيدن به خانه نماز را تمام بخواند يا هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1327 - مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مىكند، وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1328 - مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1329 - محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن او است، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد.
مسأله 1330 - اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصليش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمىشود.
مسأله 1331 - تا انسان قصد ماندن هميشگى در جائى كه غير وطن اصلى خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمىشود مگر آن كه بدون قصد ماندن، آن قدر بماند كه مردم