ج - بعد از تفحص لازم ويأس به باقيمانده از موجودين بدهند.
س 1035 - دكانى موقوفه بوده البته وقف اولاد است عوائد آن بايد به اولاد واقف تقسيم شود حاليه آن دكان را شهردارى خراب نموده و مبلغى پول داده ولى با اين پول نمىشود چيزى براى وقف خريدارى نمود در اين صورت ممكن است پول اصل وقف را بين اولاد واقف تقسيم نمود يا نه.
ج - اگر ممكن است چيز ديگرى خريدارى نمايند هر چند منفعت آن كمتر از اولى باشد و اگر ممكن نيست پول را بين موقوف عليهم تقسيم نمايند.
س 1036 - ملك وقفى كه موردش وقف بر اولاد است و تقريبا متجاوز از يك هزار نفر در نقاط مختلف ايران هستند و ممكن است بعضىها هم در خارج از كشور باشند و اجازه از آنها غير مقدور ولى زارعين و ساكنين اين قريه از حيث مسكن در مضيقهاند در اين صورت مىتوانند در قريه مذكوره مسجد و حمام و غسالخانه مورد نياز خود را درست كنند يا نه.
ج - اگر از طرف واقف متولى معلوم دارد به او مراجعه نمايند و الا نسبت به سهام حاضرين از خودشان اگر صغير نيستند اجازه بگيرند و نسبت به سهام صغار و غائبين به مجتهد جامع الشرائط رجوع نمايند.
س 1037 - زمينى است وقف اولاد كه يك طرف آن به رودخانه مىخورد و چون ارتفاع دارد خاك زمين مزبور را جهت ساختمان مىبرند در اين صورت مالكان فعلى زمين مىتوانند خاك آن زمين را بفروشند و يا بطور مجانى در دسترس مردم بگذارند.
ج - اگر برداشتن خاك اصلاح زمين موقوفه باشد مانعى ندارد و اما اگر اصلاح زمين نباشد جايز نيست.
س 1038 - قريه اى است وقف بر اولاد ذكور لكن وقف نامه در دست نيست همين قدر معمول و مرسوم است كه هر گاه برادرى بلا عقب بميرد همين ملك