س 619 - زن بنده يك پسر و يك دختر شيرخوارى داشته دختر همسايه خود را هم مدت چهار ماه و روزى سه دفعه شير مىداده در اين صورت دختر مزبوره با پسر من محرم است يا نه و نيز پسرم كه سن او ده سال بوده همين دختر همسايه را كه مدت چهار ماه به نحو مذكور شير خورده تصرف و از او ازاله بكارت نموده و اين قضيه ده سال قبل اتفاق افتاده ولى مدت سه سال است كه دختر مزبوره را به عقد پسرم درآوردهام و صداق او را هم مبلغ يك هزار تومان قرار دادم و در اين مدت سه سال كه دختر به عقد پسرم در آمده عمل زن و شوهرى با او انجام نداده در اين صورت حكم اين مسأله را بيان فرمائيد كه آيا پسرم به اين دختر حلال است يا حرام و آيا ديه به او تعلق مىگيرد يا نه.
ج - به نظر حقير اقوى آنست كه اين دختر بر اين پسر حرام مؤبد است لكن اولى و احوط آنست كه طلاق بدهند و تا آخر عمرهم با يكديگر ازدواج نكنند و راجع به ديه اگر بواسطه مقاربت دختر افضاء شده ديه خود دختر كه به طلا پانصد دينار و هر دينارى يك مثقال شرعى است كه هجده نخود باشد ديه آن است و اگر افضاء نشده و فقط بكارت او زايل شده باشد ارش بكارت بايد داده شود و چون در فرض سؤال پسر صغير بوده در هر دو صورت ديه ارش بر عهده عاقله است و اما مهر بنابر احتياط در طلاق اگر بعد از عقد تاكنون دخول نكرده باشد احتياط مصالحه و مراضاة در نصف مهر است.
س 620 - پسر بچهاى مادرش مرحومه شده و مادر مادرش در صورتى كه شوهر هم نداشته و شير هم در پستان او نبوده پستانش را در دهان پسر دختر خود نهاده و پستان شير آمده و بچه از شيرش بزرگ شده ولى در بعض اوقات، دختر ديگر همان زن مذكوره كه خاله آن پسر بچه است به آن پسر شير داده و بعد كه پسر بچه بزرك شده با يكى از دختر خاله هاى خود همان خالهاى كه او را شير داده بود ازدواج كرده و حالا داراى اولاد شده آيا براى اين پسر كه از شير خاله خورده شرعا جايز