مرد هم قبول كند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد.
مسأله 2466 - اگر زن انسان از شوهر ديگرش دخترى داشته باشد، انسان مىتواند آن دختر را براى پسر خود كه از آن زن نيست عقد كند و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد كند مىتواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
مسأله 2467 - اگر زنى از زنا آبستن شود، در صورتى كه خود آن زن يا مردى كه با او زنا كرده يا هر دوى آنان مسلمان باشند براى آن زن جايز نيست بچهاش را سقط كند.
مسأله 2468 - اگر كسى با زنى كه شوهر ندارد و در عده كسى هم نيست زنا كند، چنانچه بعد او را عقد كند و بچهاى از آنان پيدا شود، در صورتى كه ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2469 - اگر مرد نداند كه زن در عده است و با او ازدواج كند، چنانچه زن هم نداند و بچهاى از آنان به دنيا آيد، در صورتى كه شرايط الحاق نسبت را (كه در جاى خود مذكور است) دارا باشد، حلال زاده است و شرعا فرزند هر دو مىباشد ولى اگر زن مىدانسته كه در عده است و نكاح در عده هم حرام است شرعا بچه، فرزند پدر است، و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يكديگر حرام ابدى مىباشند.
مسأله 2470 - اگر زن بگويد يائسهام 1 نبايد حرف او را قبول كرد، ولى اگر بگويد شوهر ندارم حرف او قبول مىشود.
مسأله 2471 - اگر بعد از آن كه انسان با زنى ازدواج كرد، كسى بگويد آن زن شوهر داشته و زن بگويد نداشتم، چنانچه شرعا ثابت نشود كه زن شوهر داشته، بايد حرف زن را قبول كرد.
مسأله 2472 - پدر نمىتواند تا دو سال دختر يا پسر تمام نشده او را از مادرش