اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1335 - اگر موقعى كه سفر مىرود شك كند كه به حد ترخص - يعنى:
جائى كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند - رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن، اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه بايد شكسته بخواند. ولى اگر در برگشتن در همان جا كه در رفتن تمام خوانده شكسته بخواند بنابر احتياط لازم بايد نمازى را كه در اين مكان تمام خوانده قضا نمايد و نمازى را كه شكسته خوانده تمام اعاده نمايد و اگر اعاده نكرد قضاء آن را تمام بجا آورد.
مسأله 1336 - مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مىكند، وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337 - مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و بر گردد، وقتى به جائى برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1338 - محلى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن او است، چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده باشد.
مسأله 1339 - اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصليش نيست مدتى بماند و بعد بجاى ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمىشود.
مسأله 1340 - جائى را كه انسان محل زندگى خود را قرار داده و ماندن خود را در آنجا محدود به مقدار معين نكرده و مثل كسى كه آنجا وطن او است در آنجا زندگى مىكند كه اگر مسافرتى براى او پيش آيد، دوباره به همان جا برمىگردد، اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند، وطن او حساب مىشود.
مسأله 1341 - كسى كه در دو محل زندگى مىكند، مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مىماند، هر دو وطن او است و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مىشود.