مسأله 137 - گذاشتن قرآن روى عين نجس مانند خون و مردار اگر چه آن عين نجس خشك باشد حرام است، و برداشتن قرآن از روى آن واجب مىباشد.
مسأله 138 - نوشتن قرآن با مركب نجس اگر چه يك حرف آن باشد حرام است. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا بواسطه تراشيدن و مانند آن كارى كنند كه از بين برود.
مسأله 139 - احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر خوددارى كنند، و اگر قرآن دست او است در صورت امكان از او بگيرند.
مسأله 140 - اگر ورق قرآن يا چيزى كه احترام آن لازم است - مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر يا امام بر آن نوشته شده - در مستراح بيفتد بيرون آوردن و آب كشيدن آن اگر چه خرج داشته باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت در مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتى كه يقين نكردهاند به كلى از بين رفته به آن مستراح نروند.
مسأله 141 - خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است و نيز خورانيدن عين نجس به اطفال در صورتى كه ضرر داشته باشد حرام مىباشد، بلكه اگر ضرر هم نداشته باشد بايد از آن خوددارى كنند، ولى خوراندن غذاهائى كه نجس شده است به اطفال حرام نيست.
مسأله 142 - فروختن و عاريه دادن چيز نجسى كه مىشود آن را آب كشيد اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند اشكال ندارد، ولى چنانچه انسان بداند كه عاريه گيرنده و خريدار آن را در خوردن و آشاميدن استعمال مىكند بايد نجاستش را به او بگويند.
مسأله 143 - اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مىخورد يا با لباس نجس نماز مىخواند لازم نيست به او بگويد.
مسأله 144 - اگر جائى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانى كه وارد خانه او مىشوند با رطوبت بجاى نجس رسيده است لازم نيست به آنان بگويد.
مسأله 145 - اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بايد به مهمانها بگويد، اما اگر يكى از مهمانها بفهمد لازم نيست به ديگران خبر دهد، ولى چنانچه طورى با آنان معاشرت دارد كه مىداند كه به واسطه نگفتن خود او هم نجس مىشود بايد بعد از غذا به آنان بگويد.
مسأله 146 - اگر چيزى را كه عاريه كرده نجس شود اگر بداند كه صاحبش آن چيز