آن يكى بر رفت بالاى درخت * مى فشاند آن ميوه را دزدانه سخت صاحب باغ آمد وگفت: اى دنى * از خدا شرميت گو چه مى كنى؟
گفت: از باغ خدا بنده خدا * گر خورد خرما كه حق كردش عطا عاميانه چه ملامت مى كنى * بخل بر خوان خداوند غنى؟
گفت: اى ايبك بياور آن رسن * تا بگويم من جواب بوالحسن پس ببستش سخت آن دم بر درخت * مى زدش بر پشت وپهلو چوب سخت گفت: آخر از خدا شرمى بدار * مى كشى اين بي گنه را زارزار گفت: كز چوب خدا اين بنده اش * مى زند بر پشت ديگر بنده اش چوب حق وپشت وپهلو آن أو * من غلام آلت وفرمان أو گفت: توبه كردم از جبر اى عيار * اختيار است اختيار است اختيار اختيارش اختيار ما كند * امر شد بر اختيار اى مستند