از يكديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد - چه گفته باشد كه همه با هم به وصيت عمل كنند، يا نگفته باشد - بايد با نظر يكديگر به وصيت عمل نمايند و اگر حاضر نشوند كه با يكديگر به وصيت عمل كنند، حاكم شرع آنان را مجبور مىكند و اگر اطاعت نكنند، بجاى آنان ديگران را معين مىنمايد.
مسأله 2715 - اگر انسان از وصيت خود بر گردد مثلا بگويد ثلث مالش را به كسى بدهند بعد بگويد به او ندهند وصيت باطل مىشود و اگر وصيت خود را تغيير دهد، مثل آن كه قيمى براى بچههاى خود معين كند، بعد ديگرى را بجاى او قيم نمايد، وصيت اولش باطل مىشود و بايد به وصيت دوم او عمل نمايند.
مسأله 2716 - اگر كارى كند كه معلوم شود از وصيت خود برگشته مثلا خانهاى را كه وصيت كرده به كسى بدهند، بفروشد يا ديگرى را براى فروش آن وكيل نمايد وصيت باطل مىشود.
مسأله 2717 - اگر وصيت كند چيز معينى را به كسى بدهند، بعد وصيت كند كه نصف همان را به ديگرى بدهند بايد آن چيز را دو قسمت كنند و به هر كدام از آن دو نفر يك قسمت آن را بدهند.
مسأله 2718 - اگر كسى در مرضى كه به آن مرض مىميرد، مقدارى از مالش را به كسى ببخشد و وصيت كند كه بعد از مردن او هم مقدارى به كس ديگر بدهند، آنچه بخشيده از اصل خارج مىشود و آنچه وصيت كرده اگر بيشتر از ثلث نباشد، يا اگر بيشتر است و ورثه اجازه بدهند، به وصيت او عمل مىشود و اگر آنچه وصيت كرده بيشتر از ثلث باشد و ورثه هم اجازه ندهند، بايد تا مقدار ثلث تركه او به وصيتش عمل شود.
مسأله 2719 - اگر وصيت كند كه ثلث مال او را نفروشند و عايدى آن را به مصرفى برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
مسأله 2720 - اگر در مرضى كه به آن مرض مىميرد، بگويد: مقدارى به كسى بدهكار است، چنانچه متهم باشد كه براى ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقدارى را كه معين كرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد و كسى هم منكر گفته او نشود بايد