حنفى پيش رفت و با تن خود به نگهبانى از امام حسين (عليه السلام) پرداخته و گام از گام بر نداشت تا اينكه به زمين افتاد، در حالى كه مى گفت: خدايا، آنان را همچون عاد وثمود لعنت كن. خدايا، سلامم را به پيامبرت برسان و آنچه درد زخم كشيده ام به او خبر ده، كه من پاداش تو را در يارى فرزندان پيامبرت خواستارم. پس عهدش را به سر آورد و شهيد گشت (رضوان الله عليه). پس جز آنچه از ضربت شمشيرها و نيزه ها بر او بود، سيزده تير در تنش يافت شد.
38 / نماز امام على بن حسين (عليهما السلام) - امام باقر (عليه السلام): على بن الحسين (عليهما السلام) هرگاه در نماز مى ايستاد، گويى ساقه گياهى است كه هيچ حركتى ندارد جز حركتى كه باد به آن مى دهد.
- امام صادق (عليه السلام): على بن الحسين - صلوات الله عليهما - هرگاه در نماز مى ايستاد، رنگش تغيير مى كرد و هنگامى كه به سجده مى رفت، سر بر نمى داشت، تا اينكه عرق مى كرد.
- عبد الله بن ابى سليمان: هرگاه على بن الحسين به نماز مى ايستاد ايشان را لرزه مى گرفت، پس گفته شد: شما را چه مى شود؟ فرمود: نمى دانيد در پيشگاه چه كسى مى ايستم و با كه مناجات مى كنم؟!
- عبد الله بن محمد قرشى: هرگاه على بن الحسين (عليهما السلام) وضو مى گرفت، رنگش زرد مى شد. پس خانواده اش به ايشان عرض مى كردند: اين چه چيزى است كه شما را در بر مى گيرد؟ و ايشان مى فرمودند: آيا مى دانيد براى ايستادن در پيشگاه چه كسى آماده مى شوم؟
- امام باقر (عليه السلام): هرگاه على بن الحسين (عليهما السلام) در نمازش مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد و ايستادنش در نماز، ايستادن بنده اى خوار در برابر سلطانى بزرگ بود، اندامش از ترس خداى عز وجل مى لرزيد و همچون كسى