رفته بود. پس از اندكى كه از ورودم سپرى شد، متوجه من شد و گفت:
اى پسركم، برخى از آن برگه ها را كه عبادت على بن ابيطالب در آن نوشته شده به من ده، پس دادم و اندكى خواند و سپس نوميدانه آن را از دستش رها كرد و گفت: چه كس توان عبادت على (عليه السلام) را دارد؟
- ابن شهر آشوب - در توصيف نماز امام زين العابدين (عليه السلام) -: به نماز ايستاده بود كه پسر خردسالش محمد به بالاى چاه عميق خانه اش در مدينه آمد و در آن افتاد. پس مادرش او را ديد. فرياد برآورد و به سوى چاه دويد.
خود را در كنار چاه مى زد و كمك مى خواست و مى گفت: اى پسر پيامبر خدا، فرزندت محمد غرق شد. ولى ايشان از نمازش منصرف نمى شد، حال آن كه صداى دست و پا زدن پسرش را در ته چاه مى شنيد. پس اين كار بر مادر گران آمد و از غم فرزند گفت: اى خاندان پيامبر خدا، چقدر سنگدل هستيد! پس امام به نماز توجه داشت و جز با اتمام و تكميل آن بيرون نيامد. سپس به مادر فرزند رو آورد و بر كناره چاه نشست و دستش را تا ته چاه برد، حال آنكه جز با ريسمانى دراز به آن نمى رسيد. پس پسرش محمد را بيرون آورد در حالى كه او را در دست گرفته بود و با او خوش مى گفت و مى خنديد و نه جامه اش تر شده بود و نه تنش. پس فرمود: بگير، اى سست يقين به خدا. پس مادر از سلامتى فرزندش خندان و از گفته امام: اى سست يقين به خدا، گريان شد. امام فرمود: اكنون سرزنشى بر تو نيست، اگر مى دانستى كه من در پيشگاه خداوند جبارم كه اگر روى بر مى گرداندم او نيز از من روى مى گرداند (چنان نمى گفتى)، آيا پس از او، كسى يافت مى شود كه رحم آورد (1)؟
38 / نماز امام محمد باقر (عليه السلام) - امام صادق (عليه السلام): پدرم (عليه السلام) در دل شب نماز مى گزارد و چنان سجده اش را