طول مى داد، كه مى گفتيم: خفته است.
- جابر جعفى: ابو جعفر (امام باقر (عليه السلام)) روزى نماز مى خواند كه چيزى بر سر حضرت افتاد. آن را از سرش بر نداشت، تا اينكه جعفر برخاست و آن را از سرش برداشت. و اين به خاطر بزرگداشت خداوند و توجه به نمازش بود كه همان گفته خداست: " و پاكدلانه روى به دين داشته باش ".
- ابو ايوب: ابو جعفر (امام باقر (عليه السلام)) وابو عبد الله (امام صادق (عليه السلام)) هنگامى كه به نماز مى ايستادند، رنگشان سرخ و زرد مى شد، گويا كسى را كه با او مناجات مى كنند، مى بينند.
- امام صادق (عليه السلام): پدرم پس از نماز عشاء آخر، دو ركعت نماز در حالت نشسته مى گزارد كه در آن صد آيه مى خواند و مى گفت: هر كس اين دو ركعت را بگزارد و صد آيه بخواند، جزو غافلان نوشته نمى شود.
38 / نماز امام جعفر صادق (عليه السلام) - ابن طاووس: روايت شده مولايمان امام صادق (عليه السلام) در نماز، قرآن مى خواند كه مدهوش شد. هنگامى كه به هوش آمد، پرسيده شد، چه چيز، حال شما را بدين جا كشاند؟
پس سخنانى به اين مضمون فرمود: پيوسته، آيه هاى قرآن را تكرار مى كردم، تا حالم به گونه اى شد كه گويا آن را از دهان همان كس مىشنوم كه بى پرده و عيان فرو فرستاده است. پس توان بشرى در برابر پرده بر گرفتن از شكوه الهى، تاب نياورد.
- سفيان بن خالد - در توصيف نماز امام صادق (عليه السلام) -: ايشان روزى نماز مى خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و پسرش موسى (عليه السلام) هم نشسته بود. هنگامى كه نماز را به پايان برد، پسرش (موسى) به ايشان گفت: اى پدر، آيا نديدى كه آن مرد از پيش رويت گذشت؟