پيش و پس در پيش او يكسان بود * پيش، پس ديدن خود از نقصان بود آينه عالم نما باشد برش * كه به يكسان بيند از پا تا سرش همچنين گوش و زبان و دستشان * كنت سمعه تا با آخر باز خوان (1) (در اينكه عمده آثار بر نيات است) نية السوء ارچه لا تكتب بود * در نظرها نيز پنهان مى شود ليك در انظار ارباب شهود * در حضور حق بسى دارد نمود هم از او آثارها گردد عيان * زو مؤبد در جهنم كافران چونكه بد نياتشان كفر مدام * شد مدام اندر جهنمشان مقام ظلم و اعمال پدرها در جهان * در پسرها شد مكافاتش عيان ز آنكه از افعال آباء لئام * گشته راضى ور چه پيش از انتقام بن اميه گشته ملعون سر بسر * كه بدندى راضى از فعل پدر زين سخن كانون دل اخگر گرفت * ز آتش غم پاى تا سر در گرفت ز آن ستمها بر حسين ياد آمدم * هم به ناله هم به فرياد آمدم گوهر بحر ولا در كربلا * لعلش از سوز عطش شد كهربا (اشاره به حال ابى الفضل (ع)) داد سقايش به راه دوست دست * پشت پا زد بر جهان و هر چه هست رفت تا آب آورد بر تشنگان * تشنه لب خود ز آب پيكان داد جان پيش جنگ خويش كرد اخوان خويش * كى برادر اى برادر پيش پيش
(١١٨)