بلى چيزى كه مسلم است آن است كه اهل رياضت و فكر و ذكر بوده، اربعينها رياضت كشيده. رسالهء كوچكى در رياضت شرعيه در اربعين نوشته و با صوفيه هم ارتباطى داشته كه صوفيه او را از خود مى دانند، و سلسلهء سند به او مى رسانند. و حقير كتابي منسوب به او ديدم كه با بعضى علماء در معارضه و جواب اشكال بر ملاى روم بر آمده و توجيه كلمات و اشعار ملا كرده، ولى مرحوم آخوند ملا محمد باقر ولد او نوشته كه صوفي نبودند، و به جهت مصلحت وقت و شرع با آنها مخالطه داشتند و بايد همين نحوها باشد.
اين طريقهء منقوله از صوفيه كه مى گويند لابد هر زمانى غير از امام، شخص كامل ظاهرى بوده باشد و معرفت او را لازم مى دانند و او هم يكى مى باشد و هر كسى يك نفر را انتخاب مى كند و قطب و پير و امثال آن مى گويند، بلكه ظاهر بعضى از شيخيه كه ركن رابع يا ناطق واحد تعبير مى كنند، بلكه اول عنوان باب و بابيه، اين طريقه است. اگر چه با هم، همه ضدند و بى دليل و باطل است كه در آخوند نبايد باشد و از او ظاهر نشده و شأن ايشان اجل از اين است.
وفات آن مرحوم در سنهء هزار و هشتاد (1080).
در ذكر قبر ملا محمد باقر مجلسي و بيان مقامات آن بزرگوار و ديگر قبر آخوند ملا محمد باقر مجلسي، كه قبر آخوند مى گويند ظاهر به اسم ايشان است، و عمده او است، و به حدى احترام دارد كه مردم جرئت قسم خوردن به قبر او نمى كنند، بلكه در ادعاى طلب راضى مى شوند كه پول روى قبر بريزند و مدعى بر دارد.
اگر چه اينها قسم شرعى نيست، لكن عظم و شأن آن بزرگوار در پيش مردم به اين مقام رسيده است و خداوند احترام و عزت به او به اين حد داده. والحق در خدمت به شريعت از هر جهت كامل كرده است، و در زمان حياتش مردم