ترك دنيا از پى حب خدا * هست داراى تمام تركها ترك دنيا ترك عقبى ترك ترك * در كلاه فقر يك شدنى سه ترك زهد دنيا اصل شد ور هست سهل * سختى او هست نزد اهل جهل گفت با فضل ين عياض آن رشيد * زهدت از دنيا بسى بينم شديد گفت هارونا تو از من ازهدى * اى شده دنيائيانت مقتدى زهد من باشد از اين دنياى پست * زهد تو از آخرت كو دائمست (1) (إلى هنا وجد المثنوى وله رباعيتان بهما ختمنا:) با عين على ميم محمد شده ضم * آمد نبأ عظيم در عم علم جز حلقهء عين و ميم بر صفحهء لوح * نقشى به گه نگار نامد ز قلم * * * امروز درخت صنع آورد ورق * امروز رسيد شام را صبح و شفق آمد به وجود مهدى آل رسول * يعنى زهق الباطل وقد جاء الحق تمت * * *
(١٢٧)