اتقى واكمل آن مرحوم بوده، بلكه در مراتب تقوى و قدس و عمل از بعضى جهات از پدر گذرانيده كه اخلاص بسيارى از مردم هم زيادتر بود به او و پناه بزرگ خلق به اصفهان و غيره بود.
در مسافرت به عتبات در راه وفات نموده سنهء هزار و دويست و نود (1290)، در نجف اشرف از در قبلهء صحن كه بيرون روى در ايوانچه طرف چپ دالان مدفون است.
و ايوان طرف راست قبر مرحوم حاجى شيخ مرتضى (اعلى الله مقامه) است و در اطاقهاى طرفين از دالان جمعى از علماء و كاملين مدفونند كه زيارت آنها خيلى خوب است. مجملا اينها به مناسبت، مرقوم شد. مقصود بيان حال خود مرحوم سيد است.
آن بزرگوار اصلش از شفت رشت است و چندى در نجف اشرف خدمت بحر العلوم درس خوانده و در آنجا با حاجى كرباسى رفاقت و مراوده داشتند كه بعد از رياستشان در اصفهان هم به حدى موافق بوده اند كه ما بين احدى از علماء رفاقت به اين حد معهود نيست. هر مطلبى خدمت حاجى مى شده مى فرموده برويد خدمت سيد، جائى مى رفته اند سيد با آن دستگاه سوار مى شده درب خانهء حاجى و حاجى را بر مى داشته و همراه حاجى مى رفته. حاجى براى سيد رفته در زواره، و به جهت تزويج، عيالي براى ايشان آورده. يك دختر سيد را آقا محمد مهدى [فرزند] حاجى [كرباسى] داشته كه هنوز ميان دو طائفه موافقت و مواصلت برقرار است.
گويند در نجف اشرف حاجى به ديدن سيد رفته ديده سيد افتاده است.
معلوم شده سيد از گرسنگى غش كرده، حاجى رفته براى او غذاى مناسبى تحصيل كره به او خورانيده به حال آمده و سيد بحر العلوم هم فهميده شدت فقر سيد را، اصرار نموده كه وقت غذا را به خوان او حاضر شود قبول نكرده. و