پادشاه آقا محمد خان قاجار به ديدن او مى رفته، نوكرها ديده بودند ميرزا از بيرون مى آيد در حالتى كه زير جامه يا لباس ديگر خود را برده شسته و سر چوبى كرده كه بخشكد و مى آيد توى خانه. و از اين گونه زهدها خيلى از او واقع شده. و از مردمان عارف و بزرگ، اظهار كمال اعتقاد آن بزرگوار شده و مى شود.
از آنجا از تكيهء ميرزا رفيعا قدرى پائين، عمارت چهار طاقى است، در ميان آن قبر مرحوم آقا سيد محمد كتاب فروش مشهور ميان عمارت كه از جمله علماء و فضلاء اصفهان و بسيار معمر شده بود.
و قبر مرحوم آقا مير محمد صادق ولد او كه ملقب به كتابفروش معروف شده و از جملهء فقهاء ممتازين اصفهان بودند، و نزد علماء اصفهان به فقاهت معروف بودند، و فرد گوشه گير و مشغول تحصيل و مطالعه و تدريس و اهل تهجد و عبادت بودند. شاگردان ايشان در اصفهان فعلا بسيارند. حقير نيز در زمان سطح خواندن مدتى شرح لمعه خدمت ايشان مى خواندم. و نوشتجات خوب متفرقه در فقه دارند.
در ذكر حال بابا ركن الدين و بعضى از علما و صلحاء بعد از آن برگردى جلو تكيهء ميرزا رفيعا، مى رسد به تكيه بابا ركن الدين كه گنبد ترك تركى دارد در توى گنبد آن دست چپ، در ايوان، قبر بابا ركن است. و او از فضلاء و عرفا بوده، مرحوم حاجى كرباسى اعتماد تامى به او داشته، مخصوصا به زيارت او مى رفته.
وآخوند ملا محمد تقى مجلسي وشيخ بهائي هم اظهار جلالت شأن از او نموده كه آخوند نقل نموده با شيخ بهائي بر سر قبر او رفتيم، شيخ بهائي به من فرمودند: شنيدى چه گفت؟ عرض كردم: چيزى نفهميدم، فرمودند: خبر وفات مرا دادند.