ذره بي مقدار توجه صدور فرموده بودند، فلذا قدم جرأت به نگارش اين عريضه كه در حقيقت جسارت نامه است كه از بنده ذليل حقيرى است به آن صوب عظمت و حشمت و اقتدار صدور يافت:
أولا: اين ذره بي مقدار را و ساير علماى عظام را ترغيب و تحريص ما لا كلام فرموده بودند بر دعاى بقاء دولت عليه حقانيه زادها الله شرفا وسلطانا، البتة چگونه مى شود كه علماء اعلام از اين فقره تجاهل كنند و تغافل ورزند و حال اينكه بأدله و براهين دانسته اند و مى دانند كه اقتدار بر ترويج شرايع دين و نشر احكام دين سيد المرسلين (صلى الله عليه وآله) و انتظام معيشت و زندگانى براي ايشان نخواهد بود مگر به دعاى بقاء و اقتدار اين دولت.
ثانيا: اين ذره بي مقدار را وصيت فرموده بودند به متحد دانستن دين و دولت و متفق بودن أرباب اين دو با يكديگر، البتة اين فقره نيز پر واضح است كه دين و دولت بايد متحد باشند و أرباب دين با أولياء دولت را لازم است كه ظهير يكديگر و عقيب همديگر باشند والا براي هيچيك قرار و دوام و بقائى نخواهد بود، و بحمد الله والمنة له نيز چنين بوده و هستند زيرا كه معنى اتحاد و اتفاق دين و دولت اين است كه در أمور راجعه به دين و ملت بايد رجوع أولياء دولت به بزرگان دين و پيشوايان ملت بوده باشد، و در أمور راجعه به دولت بايد علماء دين و ملت أطاعت از أولياء دولت و امناى سلطنت كنند و همديگر را در مهام يكديگر أعانت و حمايت فرمايند و بحمد الله إلى يومنا هذا در اين خصوص از علما سلف و خلف قصورى نشده و تقصيري سر نزده و در آنچه كه متابعت و أطاعت دولت بر ايشان لازم بوده كوتاهى نكرده و مخالفت نورزيده اند.
وثالثا: اين ذره بي مقدار را مأمور فرموده بوديد به تفحص و استعلام وجود ضاله مضله بابيه خذلهم الله در اين صوب و إعلام و إظهار آن به جناب سامى كه در قلع و قمع آنها كما هو حقه بكوشند البتة وظيفة جناب صدارت همين است كه در اين فقره كمال اهتمام را فرمايند زيرا كه اين طائفه ضاله مضله نه تنها أعداء