چهارم: اگر آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح نشده، و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب است.
و اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه، و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاى آن روز را بجا آورد.
پنجم: آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده.
ششم: آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند كه شوخى مىكند، و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.
هفتم: آن كه كور و مانند آن بگفته كس ديگرى افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، بلكه اگر بگفته آدم دروغگو افطار كند كفاره هم واجب مىشود.
هشتم: آن كه در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده، و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.
نهم: آن كه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند، و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.