احكام كفالت مسأله 2387 - هر گاه كسى بر ديگرى حقى داشته باشد (مثلا طلبى يا قصاصى يا ديهاى يا حق ديگرى) يا ادعاى حقى كند كه دعوى او قابل طرح در دادگاه بوده و امكان اثبات داشته باشد، چنانچه انسان ضامن شود كه صاحب حق يا مدعى، شخص متهم را رها كند و هر وقت او را خواست بدست او بسپارد اين قرارداد را (كفالت) و به كسى كه ضامن اين كار مىشود (كفيل) گويند.
مسأله 2388 - كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى اگر چه عربى نباشد يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من ضامنم هر وقت بدهكار خود را بخواهى به دست تو بدهم و طلبكار هم قبول نمايد.
مسأله 2389 - كفيل بايد مكلف و عاقل باشد و او را در كفالت مجبور نكرده باشند و بتواند كسى را كه كفيل او شده حاضر نمايد.
مسأله 2390 - يكى از هفت چيز، كفالت را به هم مىزند: اول: كفيل بدهكار را به دست طلبكار بدهد. دوم: طلب طلبكار داده شود. سوم: طلبكار از طلب خود بگذرد. چهارم: بدهكار بميرد. پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.
ششم: كفيل بميرد. هفتم: كسى كه صاحب حق است بوسيله حواله يا طور ديگرى حق خود را به ديگرى واگذار نمايد.
مسأله 2391 - اگر كسى به زور، بدهكار را از دست طلبكار رها كند، كسى كه بدهكار را رها كرده، بايد او را به دست طلبكار بدهد، و يا طلب طلبكار را بپردازد.
مسأله 2392 - در كفالت رضايت كسى كه حق بر عهده او است لازم نيست بنابر اين رضايت بدهكار شرط نمىباشد.