خود را به او مىبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
مسأله 2597 - اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد پس از بذل مىگويد: زوجتى فاطمة خلعتها على ما بذلت هى طالق (يعنى زنم فاطمه را در مقابل چيزى كه بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است) و جمله (هى طالق) بنابر احتياط واجب است.
مسأله 2598 - اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه طلاق را اين طور مىخواند: عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها عليه پس از آن بدون فاصله مىگويد:
زوجة موكلى خلعتها على مبذلت هى طالق و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل بايد به جاى كلمه (مهرها) آن چيز را بگويد، مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: بذلت مأة تومان.
طلاق مبارات مسأله 2599 - اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مهر خود يا مال ديگرى را به مرد ببخشد كه او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گويند.
مسأله 2600 - اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: بارأت زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است و اگر ديگرى را وكيل كند، وكيل بايد بگويد: بارأت زوجة موكلى فاطمة على مهرها فهى طالق و در هر دو صورت اگر به جاى كلمه (على مهرها) (بمهرها) بگويد اشكال ندارد.
مسأله 2601 - صيغه طلاق خلع و مبارات بايد به عربى صحيح خوانده شود، ولى اگر زن براى آن كه مال خود را به شوهر ببخشد مثلا به فارسى بگويد براى