مسأله 25 - شرط است در استطاعت كه مخارج عائلهاش را تا برگشت از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند.
مسأله 26 - شرط است در استطاعت رجوع به كفايت يعنى بعد از برگشت از حج تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملك مثل باغ و دكان داشته باشد بطورى كه براى زندگانى بشدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر كسب لائق به حالش هم داشته باشد كافى است و اگر بعد از مراجعت نياز به مثل زكات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد كفايت نمىكند بنابر اين بر طلاب و اهل علمى كه در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزههاى علميه دارند حج واجب نيست.
مسأله 27 - شرط است در وجوب حج استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانى پس بر مريضى كه قدرت رفتن به حج ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد واجب نيست و بر كسى كه راه براى او باز نيست يا وقت تنگ است بطورى كه نمىتواند به حج برسد نيز واجب نيست.
مسأله 28 - اگر با وجود شرائط استطاعت حج را ترك كرد حج بر او مستقر مىشود و بايد بعدا به هر نحو مىتواند به حج برود.
مسأله 29 - مستطيع بايد خودش به حج برود و حج ديگرى از طرف او كفايت نمىكند مگر در مورد مريض يا پير به شرحى كه بعدا بيان مىشود.
مسأله 30 - كسى كه خودش مستطيع است نمىتواند از طرف ديگرى براى حج نائب شود يا حج استحبابى بجا آورد و اگر حج نيابى يا استحبابى بجا آورد باطل است.
مسأله 31 - كسى كه حج بر او مستقر شد و بجا نياورد تا فوت شد بايد از تركه او براى او حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مىكند و تا حج او را ندهند ورثه نمىتوانند در تركه تصرف نمايند و لازم است در همان سال فوت، حج را اداء نمايند و تأخير از آن جايز نيست و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مىشود و هم چنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف لازم است اجير بگيرند و تاخير نيندازند و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تاخير بيندازند و تركه از بين برود