نبايد برود، لكن اگر رفت و حرامى بجا آورد يا واجبى را ترك كرد معصيت كار است ولى حج او صحيح است.
مسأله 18 - اگر با اعتقاد به اين كه مستطيع نيست، قصد حج استحبابى كند و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده كفايت از حجة الاسلام نمىكند مگر در صورتى كه قصد وظيفه فعليه نموده باشد و اشتباها آن را بر حج استحبابى تطبيق كرده باشد.
مسأله 19 - اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولى به او گفته شد كه حج بجا آور و نفقه تو و عائله ات بر عهده من، با اطمينان بوفاء و عدم رجوع باذل، حج واجب مىشود و اين حج را بذلى مىگويند و در آن رجوع به كفايت كه از شرائط وجوب است شرط نيست بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى او شود واجب نيست.
مسأله 20 - اگر مالى كه براى حج كفايت مىكند را به او ببخشند براى اين كه حج بجا آورد بايد قبول كند و حج بجا آورد و همچنين اگر واهب بگويد مخيرى بين اين كه حج بجا آورى يا نه. ولى اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.
مسأله 21 - باذل مىتواند از بذلش بر گردد ولى اگر در بين راه باشد بايد نفقه برگشتن او را بدهد و اگر بعد از احرام رجوع كند بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد.
مسأله 22 - پول قربانى در حج بذلى بر عهده باذل است ولى كفارات بر عهده او نيست و اگر پول قربانى را بذل نكند حج واجب نمىشود مگر در صورت وجود شرائط ديگر استطاعت.
مسأله 23 - كسى كه در راه حج براى خدمت اجير شود به اجرتى كه با آن مستطيع مىشود حج بر او واجب مىشود هر چند اجاره بر او واجب نبوده است ولى بعد از آن مستطيع مىشود و بايد حج بجا آورد.
مسأله 24 - كسى كه براى نيابت از ديگرى اجير شد و با اجرت آن مستطيع گشت در صورتى كه استيجار براى سال اول باشد بايد حج نيابى را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند براى خودش در سال بعد حج بجا آورد.