روى پيامبر وضو گرفت، تا چگونگى طهارت براى نماز را نشان دهد.
پس پيامبر همچون او وضو گرفت. سپس جبرييل برخاست و با آن [وضو] نماز خواند و پيامبر هم با او نماز گزارد.
- ابن شهر آشوب: در مدتى كه پيامبر در مكه بود، هيچ عبادتى تشريع نشد مگر طهارت و نماز كه بر او، واجب و براى امت، سنت (مستحب مؤكد) بود. پس از معراج و در سال نهم بعثت، نمازهاى پنجگانه واجب شد.
هنگامى كه پيامبر به مدينه هجرت كرد، در شعبان سال دوم هجرت، روزه واجب گشت، قبله تغيير كرد و زكات فطريه و نماز عيد نيز واجب شد - فريضه نماز جمعه در سال نخست هجرت جايگزين نماز ظهر شده بود - سپس زكات دارايى ها واجب شد. پس از آن حج و عمره و حلال و حرام و منع و اجازه و استحباب و كراهت و نيز جهاد و ولايت امير مؤمنان مقرر شد.
- هنگامى كه پيامبر سى و هفت ساله شد، خواب مى ديد، كسى او را فرستاده خدا خطاب مى كند، اما نمى توانست بپذيرد. مدتى طولانى اين چنين سپرى شد تا روزى در ميان كوهها، هنگام شبانى گله ابو طالب، نگاهش به شخصى افتاد كه او را فرستاده خدا خطاب مى كرد. از او پرسيد:
كيستى؟ گفت: من جبرييل هستم. خداوند مرا به سويت روانه كرده تا تو را فرستاده خود قرار دهد. پس پيامبر خديجه را از موضوع آگاه كرد.
خديجه گفت: اى محمد. اميدوارم كه اين گونه باشد. سپس جبرييل بر پيامبر نازل شد و براى او آبى از آسمان آورد و به او وضو و ركوع و سجود را آموخت و آن گاه كه پيامبر چهل ساله شد، چگونگى نماز را بدون وقتهاى آن به او ياد داد. پس پيامبر در هر وقت، نمازهاى دو ركعتى مى خواند.
- جبرييل پيام خداوند را به پيامبر رساند... سپس جبرييل نزد پيامبر مى آمد و جز با اجازه اش به او نزديك نمى شد. روزى نزد پيامبر در بالاى مكه