عائشه در جواب او گفت كه: پدرش (على) به دست او پيغامى فرستاده ومرابر امرى اطلاع داده كه به جز راه مدينه پيمون دواى ديگر ندارم، آن زن از كيفيت آن امر استفسار نمود وعائشه گفت: حضرب رسالت روزى از غنائم كه به دست على رسيده بود ميان ذو القربى وياران خود قسمت مى فرمود ما نيز آن نصاب حصه ونصيبى طلبيديم ودر آن طلب الحاح ومبالغه بر آن سرور از حد اعتال گذرانيديم علي بن أبي طالب زبان را به ملامت ماگشوده وگفت: بس است كه مبالغه كرديد والحاح را از حد گذرانيديد حضرت راملول ساختيد وما را توبيخ بسيار كرد ما نيز او را سخنان خشونت آميز گفتيم. وى اين آيت را بر خواند كه: (عسى ربه إن طلقكن أن يبدله أزواجا خيرا منكن) يعنى: شايد بود كه اگر او دست از شما بردار وشما را در حوضهء مطلقات در آرد پروردگار او بهتر از شما بدل وعوض دهد او را، ما نيز در خشونت ودرشتى افزوديم رسول (صلعم) از درشتى وغلظت قول ما كه با علي بن أبي طالب نموديم در عضب وغصه شد ونظر به جانب على كرد وفرمود: اى على، من طلاق ايشان را در قبضهء اختيار تو در آورم وتو را وكيل خود گردانيدم كه هر كدام از ايشان راكه تو از قبل من طلاق دهى نام او را از دفتر نساء النبى محو شود وآن حضرت امر طلاق را طلاق فرمود وفرق ميان حيات وممات ننمود پس علي بن أبي طالب ما را بر اين معنى تنبيه من كند ومن مى انديشم كه مبادا بر زبان او چيزى رود كه تدارك آن تصور نتوان كرد.
(إلى أن قال) ومنقول است كه چون ام المؤمنين به سفر مدينه عازم جازم گرديد وخبر آن به سمع امير المؤمنين رسيد عبد الله بن جعفر را امر فرمود از بيت المال مسلمين دوازده هزار درهم بنزد عائشه برد تا در كارسازى سفر مدينه صرف كند ومحمد بن أبي بكر را فرامود تا آن سفر ملازم خواهر باشد.
قال أبو الفداء: كانت عدة القتلى يوم الجمل من الفريقين عشرة آلاف واستعمل علي على البصرة عبد الله بن عباس وسار علي إلى الكوفة ونزلها وانتظم له الأمر بالعراق