حكومت امين را ايام آزادى نسبى امام و فرصت خوبى براى فعاليتهاى فرهنگى آن حضرت داشت.
امام در عصر مأمون با استقرار مأمون بر سرير خلافت كتاب زندگانى امام (عليه السلام) ورق خورد و صفحه تازه اى در آن گشوده شد، و در اين قسمت آن حضرت سالهائى را با اندوه و ناملايمات بسيار بسر برد.
بررسى اوضاع و شرائط سياسى زمان مأمون نشان مىدهد كه وى با يك سلسله دشواريها و مشكلات سياسى روبرو شده بود و براى رهائى از اين بن بستها تلاش مىكرد، او سر انجام به منظور حل اين مشكلات يك سياست چند بعدى را در پيش گرفت، كه همان طرح ولايتعهدى امام (عليه السلام) بود.
مشكلات سياسى مأمون را مىتوان در چند امر دانست:
1 - نا خشنودى عباسيان از مأمون:
با آن كه به گواهى مورخان مأمون در افكار عمومى به مراتب از امين شايسته تر و سزاوارتر به خلافت بود، اما بنى عباس با وى مخالف بودند، هارون خود به تفاوت آشكار بين شخصيت اين دو برادر كاملا توجه داشت و از مخالفت بنى عباس با مأمون شكوه مىكرد.
راز روى گردانى عباسيان از مأمون آن بود كه مىديدند برادرش امين يك عباسى اصيل بشمار مىرود و مربيانش نيز عرب و دوستدار عباسيان بودند، اما مادر مأمون ايرانى و مربيانش ايرانى بودند، عباسيان از ايرانيان مىترسيدند و از دستشان به ستوه آمده بودند، از اينرو جاى آنها را در دستگاه خود به تركان و ديگران واگذار كردند.