اين جا مقام و مشهد سلطان دين رضاست اين مهبط ملائكه صحن و سراى كيست * اين بارگاه سر به فلك رفته جاى كيست اين جلوه اى كه مطلع آن شهر مشهد است * روشن نموده ارض وسما از جلاى كيست اين جا كه سر به خاك درش مىنهند خلق * آرامگاه كى بود و خاك پاى كيست اين جا كه جن و انس به تعظيم اندرند * اين احترام بهر چه و از براى كيست اين جا كه با تفضل و لطف و عنايتش * مس را توان طلا كنى از كيمياى كيست اين جذبه اى كه خلق كشاند به سوى خود * كى باشد آن كه مىكشد و از صلاى كيست اين نور كو رسيده شعاعش به طاق عرش * از پرتو فروغ جمال و ضياء كيست اين مأمنى كه كهنه نگردد به دور چرخ * اين اعتبار واتبه ز قدر و بهاى كيست اين بست را كه داده خداوند رفعتش * از موقف و بزرگى بى انتهاى كيست اين شمع كاين چنين همه پروانه گرد او * گرديده مست ز جام عطاى كيست اين خلق دردمند كه گيرند عافيت * درمان درد كى كند و از دواى كيست اين ناله ها كه عارف و عامى در اين مكان * سر مىدهند روز و شب اندر هواى كيست اين جوش و اين خروش كه دارند مردمان * در راه عشق كى بود و در ولاى كيست اين جا مقام و مشهد سلطان دين رضاست * اين جا امام هشتم و فرزند مصطفى است گفت اين قصيده را " على " وشكر كردگار * اندر جوار او چو گدائى به التجاست " على صافى گلپايگانى "
(٤١٢)