مظهر علم على، وارث ميراث نبى مژده اى جان كه شب هجر به پايان آمد * صبح شد موكب خورشيد درخشان آمد دردمندان به شما مژده كه عيسى نفسى * ز شفا خانه غيب از پى درمان آمد خضر را گو مطلب آب حيات از ظلمات * روشنى بخش دو صد چشمه حيوان آمد مو را گو به كنارى برود از سر راه * كه به صد حشمت و اجلال، سليمان آمد گو ملائك همه از ملك جهان تا ملكوت * سر تعظيم بسايند كه انسان آمد آن كه آئينه اسماء و صفات ازلى است * ز امر واجب به سرا پرده امكان آمد حسن مطلق كه نهان بود پس پرده غيب * پرده يك سوزد و بى پرده نمايان آمد باز عيسى نفسى آمده در خطه طوس * كه ز انفاسش خوشش در تن ما جان آمد كف بزن، گل بفشان، مشك بسا، عود بسوز * جان بر افشان به ره دوست كه جانان آمد شهر را آينه بنديد و چراغان سازيد * كه ز ره موكب سلطان خراسان آمد زاده حضرت موسى به سوى مصر وجود * با دو صد معجزه موسى عمران آمد قبله هفتم دين، كعبه ارباب يقين * قطب اقطاب جهان، حجت يزدان آمد مظهر علم على، وارث ميراث نبى * هادى روح قدس، صاحب قرآن آمد چشمه على لدنى كه ز حكمت، لقمان * پيش او طفل نو آموز دبستان، آمد بار ديگر ز تلاقى دو درياى وجود * رشك صد درج گهر، لؤلؤ و مرجان آمد شاه شاهان عجم، مير اميران عرب * ريب تخت جم وتاج سر شاهان آمد
(٤١٣)