امام فرمود: آيا در اينجا دو بيت به قصيده ات اضافه نكنم تا به آنها شعرت پايان دهى؟ گفت: اى پسر پيامبر، آرى، امام فرمود:
و قبرى در طوس است كه صاحب آن مصيبت زيادى را متحمل گرديده، كه تا روز قيامت پاره هاى آتش از درون انسان زبانه مىكشد، تا اين كه خداوند قائم ما را برانگيزد و اندوهها و غصه ها را بر طرف نمايد.
(8) دعاى آن حضرت بر ابن ابى سعيد مكارى روايت شده كه ابن ابى سعيد مكارى بر آن حضرت وارد شد و گفت: آيا خداوند تو را به مقامى رسانده كه ادعاى پدرت را تكرار مىكنى؟
آن حضرت فرمود: تو را چه شده است؟
خداوند نور وجودت را خاموش گردانده، و فقر را در خانه ات مستقر نمايد.
آيا نمىدانى كه خداوند به عمران وحى كرد كه پسرى به تو عطا مىكنم، و خداوند به او مريم را عطا كرد، و به مريم عيسى را بخشيد، پس عيسى از مريم و مريم از عيسى بوده و عيسى و مريم در حقيقت يك چيز مىباشند، و من از پدرم و پدرم از من است، و من و او حقيقت واحده اى هستيم.
آن مرد خارج شد و دچار فقر گرديد، تا اين كه مرگش فرا رسيد، در حالى كه به غذاى شب خود نيز محتاج بود.