پرده قرار گرفتن، ظاهر است نه به معناى در مقابل چيزى قرار داشتن، كه كنه و حقيقت او ديدگان تيزبين را درمانده كرده، و وجودش خاطرات ذهنى را از ريشه بر كنده است.
آغاز اعتقاد به خدا شناسائى او است، و كمال شناسائى اش يگانه دانستن او، و كمال يگانه دانستن او نفى صفات (زائد بر ذات) از او مىباشد، بواسطه گواهى دادن هر صفتى كه غير موصوف است، و گواهى هر موصوفى كه غير صفت است، و گواهى اين دو كه دو چيز مىباشند، كه ازليت را نشايد، (يعنى اگر بگوئيم صفات خدا غير ذاتش و زائد بر آن مىباشد قائل به تركيب و تعدد قديم و احتياج آنها به يكديگر شده ايم)، هر كه خدا را توصيف كند محدودش كرده، و هر كه محدودش كند معدودش نموده، و هر كه او به شمارش در آورده ازليت او را باطل ساخته، و هر كه گويد: چگونه است، جوياى وصف او شده، و هر كه گويد: در چيست؟ او را در چيزى گنجانده است، و هر كه گويد: روى چيست؟ او را نشناخته، و هر كه گويد: كجاست، جائى را از او خالى دانسته، و هر كه گويد: ذات او چيست؟ تعريفش نموده، و هر كه گويد: تا كى مىباشد، متناهيش دانسته، عالم است آنگاه كه معلومى نبود، خالق است زمانيكه مخلوقى نبود، (پس هميشه توانائى خلقت دارد)، پروردگار است در زمانيكه پروريده اى نبوده، پروردگار ما اين گونه توصيف شود، بلكه او بالاتر از توصيف وصف كنندگان است.
(3) كلام آن حضرت در كليات توحيد سپاس خداى را سزاست كه آغاز جهان وخالق آن، نيرومند و توانا،