مى دانست آن حضرت در نهاد مردم موقعيت بزرگى را داراست و در بين مردم محبوبيت عظيمى دارد، و از طرف ديگر نمى توانست براى مخالفت با امام از حربهء قتل عثمان و خونخواهى از أو استفاده كند، چرا كه آن حضرت به هنگام مؤحاصره عثمان از مدافعين أو بشمار مى آمد.
آنچه از مذاكرات معاويه با يارانش بدست آمد عبارت بود از:
1 - نوشتن نامه هائى براى بزرگان و رؤساى قبائل و سرشناسان شهرها و دادن رشوه هاى كلان به آنها.
2 - اعزام جاسوسان و خبر گزارانى به همه شهرهائى كه خلافت امام را پذيرفته بودند.
در اجراى اين امر دو جاسوس ماهر و مورد اعتمادش را به كوفه و بصره فرستاد، اين دو جاسوس در كوفه و بصره دستگير شده و امام حسن عليه السلام و عبد الله بن عباس كه از طرف امام حاكم بصره بود آن دو را بقتل رساندند.
پس از اين جريان امام طى نامه اى به معاويه اخطار كرد و او را تهديد به جنگ نمود، معاويه كه از وصول نامه امام بشدت ناراحت شده بود در صدد بر آمد از فريبكارى خود عذرخواهى نموده و از خودش در برابر كار زشتى كه مرتكب شده دفاع كند، و در اين مورد چاره اى جز اين نداشت كه خوشحالى خود از شهادت امير المؤمنين عليه السلام را انكار كند، و در باره اعزام جاسوسها هم بهتر ديد كه جريان را مسكوت گذارد و از بيان آن چشم پوشى نمايد.
معاويه در پاسخ نامه عبد الله بن عباس نيز همين شيوه را به كار برد،